اكنون پس از چند هفته از طرح دولت ائتلافي، نامهنگاريها و ابراز برخي موافقتها و مخالفتها و نيز در هم آميخته كردن عمدي يا غيرعمدي آن با دولت وحدت ملي از سوي اشخاص و گروههاي سياسي كشور، سبب شده تحليلها و نظرات بيش از پيش نمايان شود؛ هرچند بيش از شش ماه تا انتخابات باقي مانده و هنوز جاي ارايه طرح و تحليلهاي بيشتر از سوي گروهها و احزاب و چهرههاي سياسي كشور وجود دارد.
به هر حال، اكنون به نظر ميرسد طرح دولت ائتلافي در سه محور فكري مورد توجه و تحليل سياسيون اصولگرايان واقع شد؛
نخست اين كه دولت ائتلافي براي گذر از احمدينژاد خوانده شد و برخي از چهرهها و گروههاي سياسي اصولگرا، در موافقت يا مخالفت با اين طرح، آن را ايدهاي براي گذر از رئيس دولت نهم دانستند، به گونهاي كه برخي، از آنجايي كه آن را عبور خاموش از احمدينژاد و يا ناديده گرفتن وي خواندند، با متسمسك قرار دادن دفاع از احمدينژاد يا جايگاه رئيسجمهور، با آن مخالفت كردند. برخي نيز به همين دليل از آن حمايت كرده و آن را ايده خوب و قابل اجرايي دانستند؛ هرچند كه دستهاي خارج از اصولگرايان كوشيدند اين ايده را با طرح دولت وحدت ملي يكي كرده و از خاستگاه فكري و در راستاي اهداف خود از آن استقبال كنند، ولي در كنار آن كوشيدند ايده عبور از احمدينژاد را در اين قالب، مطرح ساخته براي آن تبليغ كنند.
تحليلگران دوم، كساني بودند كه صرفا به احمدينژاد اعتقاد و اعتماد دارند و بي چون و چرا تسليم تصيمات وي هستند و از آنجا كه دولت ائتلافي را بسان طرحي براي عبور از احمدينژاد نگريستند به مخالفت با آن برخاستند كه البته اين مخالفتها اكنون نيز ادامه دارد. اين افراد از آنجايي كه دوره رياستجمهوري را بر پايه عرف متداول در سالهاي پس از انقلاب، دو دوره ميدانند، تغيير احمدينژاد را نه تنها نميپذيرند كه حتي انتقادهاي سازنده از دولت و احمدينژاد را نيز تحمل نميكنند؛ بنابراين، از اين خاستگاه با تمام قامت طرح دولت ائتلافي مخالفت ورزيده و ميورزند.
اما برخي سياسيون و چهرههاي تحليلگر كشور در نگاهی دیگر، دولت ائتلافي را به معني تقويت و كارآمدي دولت دهم دانسته و از روزنه اين نگاه که دولت ائتلافی می تواند سرشار از منفعت براي اداره بهتر كشور به همراه داشته باشد با آن موافقت و از آن به عنوان ايده خوب و اجرا شدني ياد كردند.
اين دسته از تحليلگران با اعتقاد بر لزوم و ضرورت كارآمد شدن و تقويت دولت اصولگرا، از طرح تشكيل دولت ائتلافي حمايت كردند.
به نظر ميرسد، اين افراد از جمله چهرههاي سياسي اصولگرا هستند كه به تسليم بودن يا گردن نهادن به همه تصميمات و برنامهها و طرحهاي احمدينژاد و نيز انتصابات وي باور ندارند، بلكه آنها را با بوته نقد پذيرفته و خواستار اصلاح برخي از روشها و منشهاي احمدينژاد هستند؛ هرچند از كليت دولت حمايت ميكنند.
اين افراد اصولگرا كه تاكنون برنامهها و كارهاي دولت را نقد دلسوزانه كردهاند، اعتقادي به عبور از احمدينژاد ندارند، بلكه وي را رئيسجمهور اصولگرا دانسته و خواستار تقويت و كارآمدي وي و دولت اصولگرا هستند؛ بنابراين، ديده ميشود كه اين افراد در تحليلهاي خود، خواستار آن شدهاند تا احمدينژاد نيز با پذيرش برخي انتقادهاي دلسوزانه، به كارآمدي دولت بيفزايد.
بنابراين، اين چهرههاي اصولگرا، نه اعتقادي به عبور از احمدينژاد دارند و نه به تسليم شدن يا بودن در برابر وي ملتزمند و از همين رو، موافق طرح دولت ائتلافي هستند تا ضمن قرار دادن احمدينژاد در اين زمره، در نتيجه زمينه ائتلاف گسترده اصولگرايان فراهم شود.